ارمیاارمیا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 2 روز سن داره

ارمیا تُپلو

واژه هاي تو....

گلبرگ لطيف من/ شيرين زباني هاي اين روزهايت را چگونه بنويسم كه حق مطلب را ادا كند ؟ كه وقتي ميگويم جز خوردن و مچاله كردنت راهي نيست /بفهمي كه حقيقتا راهي نيست. بايد بزرگ شوي /خودت ببيني و بشنوي. بشنوي كه به رفت ميگويي لفت.به من ميگويي .....م/هنوز حرف آخر كلمات را نمي گويي. جمله 2 كلمه اي را راحت مي گويي.مثل بابا ..بيا.   ماما....بده. نمي داني شنيدن لغات منحصر به فرد و تازه ابداع شده ي تو چه لذتي دارد.منم كه مادري بي جنبه .هي ميپرسم و تو با حرف زدنت دلم را ميبري.آن وقت است كه بايد از خوشي بميرم. ارميا جون اينا چين؟....دندو .(دندون) دستات و نشون ميدم ميگي ...د به پاهات ميگي ....با به گيلاس ميگي .....لي لي عين...
20 تير 1392

18 ماهگی

1 8 ماهه که مادرت شدم! 18 ماهه هر شب به تو نگاه کردم و چشام رو بستم! 18 ماهه به محض بیدار شدنم تو بودی جلو چشمانم! 18 ماهه شدم تو و کمتر ارینب! 18 ماهه که عاشقی کردم با تو! 18 ماه بوسیدمت,بوییدمت,دیدمت.  مدهوش تو شدم. ممنون بابت این 18 ماهه هدیه ی بی نظیر.18 ماهه ی شیرینم. دوستت دارم تا ته دنیا.                    سپهسالار/چه قدر آتیش سوزوندیییییییییی......              اینجا هم فروشگاه لیندو...یعنی این قدر بزرگ شدی که داری نقاشی میکشی!خرگوش کوچولو من!    ...
15 تير 1392
1